پوریاپوریا، تا این لحظه: 20 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات پوریا

آفريننده جهان

خدايا فرشتگانت پر نور رسولت صدبار بهتر از گل ولى ات خوش رو و خوش بو خودت داناتر از همه هستى آفريننده ى جهان   شاعر : پوريا رزم آرا     ...
17 آبان 1391

حيوانات عجيب الخلقه

روزى روزگارى موجودات عجيبى در جنگل آزازون زندگى مى كردند . آن ها هرگز كسى را نمى بخشيدند ولى يكى از اين موجودات به اسم خپل بود كه همه رو مى بخشيد . او قدر پدر ، مادر و دوستانش را مى دانست. با دوستانش واقعا صميمى و محبت آميز برخورد مى كرد. او به مادرش كه در جاى ديگر زندگى مى كرد نامه اى داد. مادرش نامه را خواند و نامه ى ديگرى نوشت كه گفت : " تو استعداد نامه نويسى دارى عزيزم " چون او نامه بسيار زيبايى نوشته بود. او با در نظر گرفتن حرف مادرش اين كار را ادامه داد و براى همه ى جزيره نامه هاى محبت آميز مى نوشت . اين كار خپل باعث خوشحالي و رضايت خدا از او شد و همه ى جزيره را باهم مهربان كرد .   نويسنده : پوريا رزم آرا   ...
6 آبان 1391
1